loading...
پایگاه خبری تحلیلی گتوند
مدیریت بازدید : 345 شنبه 19 فروردین 1391 نظرات (0)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

جوایز:

 

از دیگر نکات عجیب و تأسف برانگیر این جشنواره، قربانی کردن بیش از حد هنر و ارزش ها به پای سیاسی بازی ها و راضی کردن بازیگران ضد نظام بود. حامد بهداد که با بازی در فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» بهمن قبادی، رسماً نظرش را راجع به نظام و اعتقادات اسلامی اعلام کرده بود، به دلیل ملایم تر شدن و تألیف قلبش، جایزه ای که شایسته ی شهاب حسینی بود را غصب کرد. حتی هنگام دریافت جایزه نیز وی گفت: "به امید یه کوچولو آزادی بیشتر... ." آزادی از این بیشتر یعنی چه؟ دقیقاً یعنی چه؟ چطور است هر که را که فیلم ضد منافع ملی با محتوای توهین به ماهیت و اصول نظام و اسلام می سازد، با سیمرغ و شترمرع بلورین بدرقه کنیم؟ یا اصلاً سن جشنواره فجر بشود فشن پاریس و همه با دامن و لباس دکولته برای دریافت جایزه حاضر شوند؟


همین اتفاق برای مهناز افشاری که حتی بخت حضور در میان نامزدها را نداشت نیز اتفاق افتاد آن هم با درجه ای شدیدتر؛ چون بهداد لیاقتش حضور در میان نامزدها بود، ولی مهناز افشار را کسی گمان نمی کرد که سیمرغ بگیرد چون حقش نبود. هیچ یک از منتقدین نتوانست بگوید که بازی مهناز افشار از ساره بیات قوی تر بوده است.

 

محسن طنابنده که البته در شایستگی و بازی قوی اش جای بحث نیست، هنگام دریافت دیپلم افتخار، در حال آدامس جویدن و با حالتی توهین آمیز روی سن حاضر شد تا جایی که مجری برنامه به وی رسماً تذکر داد که آقای طنابنده! به مردم احترام بگذارید و آدامستان را در بیاورید. وی پس از دریافت جایزه اش، از مسئولین خواست تا جعفر پناهی را که رسماً فیلم های نیمه مستند علیه نظام می ساخت، از زندان آزاد کنند.


جدایی نادر از سیمین که بیشتر جوایز را درو کرد و مسئولین نیز به به و چه چه سر داده بودند از این فیلم، با استقبال شدید بی بی سی و شبکه های ضد انقلاب مواجه شد. آنان دریافته بودند که سبک فیلم سازی و القای مفهوم خزنده ی فرهادی، بسیار خطرناک تر از مخلمباف هاست و می تواند برای آنان نقش بهتری را ایفا کند.

 

اتفاق بی سابقه ی دیگری که دور از انتظار نبود، حجاب بازیگران زن در سالن همایش های برج میلاد بود. بر اساس فیلم ها و عکس های موجود از جشنواره و به اذعان حضار در سالن، این نوع حجاب و پوشش از بازیگران زن تا کنون از ابتدای عمر جشنواره فجر رخ نداده است، حتی در دوران آقای خاتمی.

 

دهان کجی مهرجویی و فرهادی به جشنواره نیز بسیار جالب توجه بود. فرهادی با تمام گروه فیلم اش به جز شهاب حسینی که اصولاً علاقه ای به این چنین سفرها ندارد، به آلمان رفت تا در جشنواره فیلم برلین شرکت کند و مهرجویی نیز گویا در خانه بوده است و حتی برای دریافت جایزه اش هم به برج میلاد تشریف نیاورد.

 

ژیلا صادقی، مجری برنامه ی اختتامیه هم به نحوی عجیب لباسش شبیه پوشش سرکرده ی منافقین، مریم رجوی بود.

 

از ویژگی های منحصر به فرد فیلم های جشنواره ۲۹ فیلم فجر، موج زدن تفکرات فلسفی در فیلم نامه ها بود. به نحوی که انسان گمان می کرد که شاید فیلم نامه نویس یا از مشورت صاحب نظری در زمینه فلسفه بهره برده یا خود مطالعاتی در این زمینه داشته است. مفاهیمی هم چون تکثرگرایی، نسبی گرایی، انسان محوری، سکیولاریزم یا همان جدایی دین از سیاست و اومانیزم و به عبارتی هر مکتبی جز خدا محوری و اسلام گرایی در بیشتر فیلم ها موج می زد. شاخک های حساس فیلم سازان به بهترین نحو ممکن فضای فرهنگی حاکم بر جامعه را که مستقیماً از جانب متولی فرهنگ دولت نهم و دهم یعنی آقای رحیم مشایی سیاست گذاری می شود را رصد کرده بود.

 

توقع می رفت که سینماگران از اسلام دفاع نکنند، ولی قابل تصور نبود که در جشنواره فیلم فجر، شاهد مفاهیمی ضد دینی تا بدین حد باشیم. مفاهیمی هم چون غیرت، تعصب به جا، حق گرایی بر اساس اسلام، خدا محوری، دین محوری و فرهنگ اسلامی-ایرانی به شدت مورد هجمه قرار گرفته بود.

 

یا در سالن های سینما افراد مذهبی حضور نداشتند، یا از حضور خود پشیمان می شدند و یا پس از درگیر شدن با فیلم، احساس غربت و نا آشنایی با فضا را پیدا می کردند. احساس می کردند یا ایرانی نیستند و یا فیلم ساز به اصطلاح عامیانه آن ها را قاطی آدم حساب نکرده است.

 

حقیقتاً باید حداقل فیلم های که نامشان در ذیل آمده است تماشا شود؛ وگرنه نمی توان عمق فاجعه را درک کرد. به همین دلیل برای هر فیلم، به توضیحی در حد چند سطر بسنده می شود.

 

مسئولان جشنواره ی بیست و نهم، ثابت کردند که تفکرشان و آرمان هاشان هیچ ارتباطی به گفتمان امام خمینی و اسلام ندارد و نه با فحشا مخالفند و نه با ابتذال؛ بلکه فقط با نارضایتی سینماگران مخالفند.

 

اسامی فیلم هایی که یا از ممیزی ها عدول کرده بود و یا هنگام ساخت فیلم، ممیزی ها در نظر گرفته نشده بود:

 

چشم: یکی از عجیب ترین یا شاید بتوان گفت عجیب ترین صحنه ی مستهجنی که تا کنون در سینمای جمهوری اسلامی ایران دیده ام، مربوط به این فیلم می شد. داستان فیلم، همان عشق های مثلثی معروف بود که مقام معظم رهبری در برخی سخنرانی هاشان آن را صریحاً نقد کرده بودند. در صحنه ای از فیلم، لادن مستوفی، مهدی احمدی را که نقش شهرش را بازی می کند، به بهانه ی دادن کیفش به داخل خانه می کشد و در حالی که همه منتظرند تا کارگردان اصطلاحاً کات دهد و به صحنه ی بعدی برود، دوربین پشت در نیمه شیشه ای منزل این زوج نظاره گر می ماند. سایه های این دو کاملاً مشهود است. این صحنه ی تکان دهنده بدین شرح است که پس از کشیده شدن مهدی احمدی توسط لادن مستوفی به داخل خانه و بسته شدن در، سایه ی سرهای دو بازیگر به یکدیگر نزدیک شده و سایه ها یکدیگر را به آغوش می کشند و کم کم بر روی هم خم شده و روی زمین ولو می شوند و این گونه این سکانس به پایان می رسد و در صحنه ی بعدی شاهد هستیم که مهدی احمدی در حین رانندگی با نیشخندی که بر لب دارد، در حال پاک کردن اثرات ناشی از بوسه های آتشین همسرش است که گونه ها و لب هایش را سرخ رنگ نموده است.

 

یکی از ما دو نفر: فیلمی است که مانند فیلم چشم، در بخش نوعی نگاه به نمایش در آمد. داستان این فیلم نیز عشقی -خیابانی که نمی توان گفت، عشقی اداری یا کاری- است. نمی توان اسمی خاصی برایش برگزید. از همان سبک عشق های به اصطلاح مدرن و جدید است که تعداد زیادی زن و مرد در محیط کار در هم می لولند و طبیعتاً در این اثنا رابطه هایی عاشقانه نیز شکل می گیرد. این فیلم ارزش ها و اخلاق اسلامی را تأیید نکرده، بلکه اخلاقی کانتی را جایگزین آن می کند. افراد نامحرم به راحتی به هم نزدیک می شوند، یکدیگر را با اسامی کوچک و با پسوند «جون» (!) صدا می زنند و ماجرای فیلم نیز حول همین روابط و ارزش های انسان محورانه می چرخد. فیلم پر است از عشق های مثلثی.

 

سعادت آباد: یکی از بدترین فیلم هایی که تا کنون در رابطه با مفهوم غیرت ساخته شده است، همین سعادت آباد است که اگر نام ناکجا آباد یا شقاوت آباد را به عنوان اسم فیلم بر می گزیدند، شایسته تر بود. فیلم به نحوی کاملاً حرفه ای و در قالبی شیرین و دلنشین، غیرت را مفهومی انتزاعی و مختص زمان گذشته معرفی می کند. ۳ زوج نامحرم که هیچ نسبت خانوادگی با هم ندارند، در خانه ی یکی از این سه زوج مهمان می شوند و داستان در همان خانه دنبال می شود. گویی اصلاً مفهومی به نام محرم و نامحرم در اسلام زاده نشده است. زن این یکی با شوهر آن یکی به داخل اتاق می روند، طبق همان عادت جدیداً مرسوم با نام های کوچک هم دیگر را صدا می کنند، با یکدیگر درباره ی خصوصی ترین مسائل زندگی شان بحث و مشورت می کنند، سعی می کنند به هم آرامش بدهند و به عبارت ساده تر، دقیقاً نقش زوج های آمریکایی را بازی می کنند که فقط متعلق به همسرشان نیستند. محرم با نامحرم نه تنها قهقه سر می دهند، بلکه آواز می خوانند و از فضای بیش از حد صمیمانه شان لذت می برند. کاملاً به سبک فیلم های هالیوود، در بعضی از صحنه ها شاهد علاقه ای از جانب شوهر این به زن آن هستیم؛ نگاه های عمیق، سکوت های پر معنا و حرف های نامربوط کاملاً گویای این واقعیت است. این فیلم عملاً با افتخار تمام قد در مقابل مفهوم غیرت که ارزشی نه تنها اسلامی بلکه دینی و انسانی است می ایستد تا ثابت کند اسلام، عقب مانده است و در مقابل روشن فکری باید تعظیم کند.

 

اسب حیوان نجیبی است: فیلمی که نا نجیبی از سر تا پایش می ریزد و مانند دیگر فیلم های عبدالرضا کاهانی با ارزش های اسلام در تضاد است. این فیلم سر شار است از شوخی های مستهجن و گفت و گوهای مبتذل که لازمه ی فهم آن دیدن فیلم است و از توضیح بیشتر در این باره معذورم.

 

آقا یوسف: فیلم نامه ای پر کشش ولی گنگ دارد که مشخصاً این فیلم ها مفاهیم اسلامی را زیر سایه ی اخلاق نسبی گرایانه محو کرده است. فیلم داستان مردی زحمتکش به نام آقا یوسف است که حین کار کردن در خانه ی یکی از مشتریانش، پس از شنیدن صدای دخترش روی دستگاه پیغام گیر منزل وی، متوجه می شود که دخترش با وی رابطه ی نامشروع دارد. در ادامه ی داستان او شک می کند که شاید صدای آن دختر، شبیه صدای دخترش بوده و دخترش رابطه ای با آن مرد ندارد. خلاصه در انتهای داستان معلوم می شود که آن دختر رابطه ای نامشروع و نسبتاً طولانی با آن مرد داشته است. هنگامی که آقا یوسف واقعیت موضوع را در می یابد، در حالتی مستأصل و درمانده دخترش را رها کرده و فیلم به پایان می رسد. در این فیلم نیز غیرت مرده و مفهومی به نام اخلاق اسلامی موضوعیت ندارد. نقش آقا یوسف را مهدی هاشمی و دختر وی را هانیه توسلی بازی می کند.

 

جدایی نادر از سیمین: فیلمی که بسیار هوشمندانه و در شکلی حرفه ای و جذاب، مفهوم دروغ را در ذهن مخاطب از جایگاه اسلامی و شرعی اش خارج کرده و در قالبی نسبی گرایانه در ذهن مخاطب جا می اندازد. اعتقادات اسلامی ستیز فرهادی در دو صحنه ی فیلم خودنمایی می کند. در صحنه ای نادر در حال تمرین کردن درس ادبیات فارسی با دخترش است. از دخترش می پرسد: معادل فارسی کلمه ی گارانتی چی می شه؟ دخترش می گوید: تضمین، ضمانت. نادر با لحنی اعتراض گونه پاسخ می دهد: این که عربیه؟ گفتم فارسی! فارسیشو بگو! دختر جواب می دهد: معلممون همینو گفته. نادر می گوید: اشتباه کرده. به جاش بگو... بگو... پشتوانه. این صحنه از فیلم کاملاً سیاسی است و نمی توان از آن برداشت سیاسی نکرد. فرهادی وقتی به خود اجازه می دهد که عربی را که زبان اسلام و زبان دینی ایرانیان است و نیز حروف الفبای آن جز ۴ حرف با الفبای فارسی مشترک است را غیر فارسی و بیگانه معرفی کند، چگونه ممکن است اعتقاد به اسلام را ارزش تلقی کند؟

 

از دیگر جملات مهم فیلم که در ابتدای فیلم شنیده می شود، جمله ی لیلا حاتمی در نقش سیمین به شوهرش نادر است که دلیل طلاقش را این گونه عنوان می کند: "من نمی خوام بچمو این جا، تو ایران تربیت کنم." یعنی صریحاً وی جامعه ای سکولا را با افتخار ترجیح می دهد با جامعه ی اسلامی ایران.

اصغر فرهادی آن چنان با ظرافت و زیرکانه مفهوم مد نظرش را به مخاطب حقنه می کند، که ده نمکی در اظهار نظری می گوید اگر جایزه ای دریافت کنم و بخواهم به کسی تقدیمش کنم، آن شخص اصغر فرهادی برای فیلم جدایی نادر از سیمین خواهد بود. فراموش می کند که این فرهادی، همانی است که می گفت باید فیلم های مخملباف ضد نظام در ایران اکران شود و او نیز در سینمای ایران به فعالیتش ادامه دهد.

 

سه گانه ی دروغ اصغر فرهادی، هم چون تیشه ای است که به صورت کاملاً نرم و به نحوی شبیخون گونه، ریشه ی عقاید اسلامی را هدف قرار داده است. چهارشنبه سوری، درباره ی الی و جدایی نادر از سیمین، هر سه سعی در نهادینه کردن دروغ، فساد پنهان ولی فراگیر در جامعه ی ایران و نسبی بودن اخلاق در دوران فعلی دارد.

 

ورود آقایان ممنوع: فیلمی طنز که فراتر از طنز است و مخاطب خاص و عام را تا لحظه ی آخر مشتاقانه به تماشایش دعوت می کند. شخصیت محوری داستان را ویشکا آسایش ایفا می کند که مدیر یک دبیرستان ممتاز دخترانه است. در نیمه ی ابتدایی داستان، خانم دارابی، مدیری متدین و مقتدر معرفی می شود که با حضور مرد در مدرسه مخالف است. در بخش انتهایی فیلم، نیمه ی زن سالار (فمنیست) شخصیت وی آشکار می شود. اما شیطنتی که در این بین رامبد جوان انجام می دهد، این است که چون تفکیکی بین آن اعتقادات با این اعتقادات مدیر مدرسه که عملاً باید در تضاد با هم باشد، قائل نمی شود، به مخاطب این مفهوم منتقل می شود که هر که با حضور مرد در مدرسه ی دخترانه مخالف است، یا عقده ای است و یا فمنیست. یعنی امکان ندارد کسی هم به اسلام ایمان داشته باشد و تؤاماً مرد سالار یا زن سالار باشد. اما این شخصیت داستان این گونه است. هم با آقایان در یک تیم والیبال بازی می کند و هم از اسلام دم می زند و حجابش را با وسواس رعایت می کند. یعنی عملاً رامبد جوان تعالیم اسلام را که با اختلاط زن و مرد جز در حالت ضرور مخالف است را با عقاید فمنیسیتی مخلوط کرده و سپس توانسته آن را در ذهن مخاطب مضحک نشان دهد. در صحنه ای زننده از فیلم، ویشکا آسایش خواب می بیند که رضا عطاران وی را می بوسد! وقتی از خواب می پرد به دستشویی رفته و لب و دهانش را به شدت با مسواک می شوید.

 

پرتقال خونی: فیلمی است که باز هم مفاهیم اخلاقی را نسبی و غیر دینی می بیند. متأسفانه در این جشنواره، آن قدر این مفاهیم تکرار شد، که نمی توان در تحلیل محتوایی بسیاری از فیلم ها، از عباراتی هم چون نسبی گرایی، اخلاق کانتی، تکثرگرایی، انسان محوری و امثالهم استفاده نکرد. داستان باز هم عشق مثلثی است. در این فیلم نیز بسیاری ممیزی ها نادیده گرفته شده است. روابط کاملاً غربی است و مفاهیم نیز مجرد از عالم شرع و دین است.

 

شش نفر زیر باران: فیلمی که مفهوم سوپراستار را تبلیغ می کند. در لا به لای آن مفهوم، مشکلات بخضی از جوانان را نیز عنوان می کند. در کل فیلم با ارزشی محسوب نمی شود و فقط سرشار است از چهره های مشهور. همه ی رفیق رفقا دور هم جمع شده و فیلمی ساخته اند تا مدتی با هم خوش باشند.

 

فرزند صبح: بهروز افخمی اگر همان اندازه که برای سنپطرزبورگ که یک طنز سخیف است، برای این فیلم نیز ارزش قائل می شد، این گونه امام را به سخره نمی گرفت. زندگانی امام در دوران موهوم و نامشخص روایت می شود و هیچ اشاره ای به جنبه های انقلابی شخصیت امام خمینی نمی شود.

 

جرم: مسعود کیمیایی این فیلم را ساخت تا تمامی آرزوهای محقق نشده یا دلتنگی هایش را بازیابد و پسرش را در شخصیت مورد علاقه اش ببیند. این که کیمیایی از بین این همه موضوع جاری و به روز، موضوعی فسیل شده را که کاملاً تکراری است انتخاب می کند، مربوط می شود به عدم تعلق خاطرش به پرداختن به موضوعات اجتماعی مبتلا به جامعه و موضوعات سیاسی یا مذهبی. وی هنوز در رفاقت های بهروز وثوقی و فیلم نیمه فارسی هایش جا مانده است. تکرار مکررات و حدیث نفس گفتن کیمیایی بسیاری را عصبانی کرد تا به آن جا که مسعود فراستی در برنامه ی هفت، این فیلم را استمناء یا خود ارضایی کیمیایی خواند!

 

بسیار مایه ی تأسف بود که هیأت داوران به کیمیایی باج دهند و شرط وی که اعطای سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به او اعطا کنند را پذیرفت و او هم در عوض حاضر شد تا در مراسم افتتاحیه افتخار دهد که حاضر شود تا از او تقدیر به عمل آید و به شکوه (!) مراسم بیفزاید.

 

کوچه ملی: این فیلم هم در حدود ۵ دقیقه ی پایانی اش، حاوی آواز زن است که شرعاً مطلقا حرام می باشد.

 

این دو فیلم نیز از میان فیلم های جنجالی شاخص، ارزش دفاع کردن داشت:


گزارش یک جشن: ابراهیم حاتمی کیا در این فیلم به موضوع ازدواج جوانان و چگونگی تعامل آنان با انقلابیون یا نسل اولی ها می پردازد. از نظر مفهومی فیلم اسلامی است و از نظر فنی نیز کیفیت راضی کننده ای دارد. این فیلم نیز مانند خیابان های آرام، به دلیل سیاسی بودن از دریافت سیمرغ محروم ماند.

 

خیابان های آرام: فیلمی که به صورتی نمادین و بسیار زیبا، فتنه ی ۸۸ را از دید کمال تبریزی به تصویر می کشد. فارغ از محتوای فیلم که خلاف واقع و غیر منصفانه نیست، به دلیل کاملاً سیاسی و تلخ بودن این طنز تبریزی، هیچ جایزه ای به آن اعطا نشد که بماند، بلکه فقط در زمینه ی جلوه های ویژه ی رایانه ای نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد. فیلم در کشور ارمنستان فیلم برداری شده است تا مجوز اکران دریافت نماید. داستان فیلم، قصه ی زوجی است که یکی پلیس و دیگری خبرنگار است. به دنبال فرار کردن ۶ نفر از تیمارستان، شهر به هم می ریزد و ما شاهد تقابل این زن و شوهر در زمینه ی شغلی شان هستیم. استثنائاً در این فیلم، تا جایی که بنده دقت کردم، شاهد القای مفاهیمی هم چون نسبی گرایی و یا مفاهیم ضد اسلام نیستیم.

 

قسمتی از پیام این فیلم، حول نادیده گرفته شدن رسانه و حق اطلاع رسانی در وقایع پارسال و البته چگونگی آن اتفاقات و سرانجامش بود.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • مدرسه راهنمایی پیشگامان اندیشه
  • آخرین اخبار استخدامی|نیازمندیها
  • .:: خرید آنلاین کارت شارژ ::.
  • پژوهش سرای قیصر امین پور گتوند
  • شارژ ایرانسل و همراه اول
  • پایگاه خبری تحلیلی برهان
  • گرداب
  • hispantv
  • پی سی دانلود
  • وب کاران
  • پایگه خبری عصر ایران
  • حسن رحیم پور ازغدی
  • عصر رسانه اندیشه
  • سایت تحلیلی خبری اعتدال
  • سایت خبری تحلیلی افق
  • بولتن
  • فراکسیون اصولگرایان مجلس
  • هیئت کاراته گتوند
  • اداره ورزش و جوانان گتوند
  • راسخون
  • شهدا ترکالکی
  • وبسایت سماله
  • کشتی گتوند
  • دبیرستان پاسداران (ورزشی)
  • دبیرستان طالقانی
  • هنرستان رازی گتوند
  • آموزش پرورش گتوند
  • گتوند در سایت استانداری
  • گتوند در ویکی پدیا
  • سلام گتوند
  • حجت الاسلام قرائتی
  • شهید مطهری
  • استانداری خوزستان
  • شورای نگهبان
  • تشخیص مصلحت نظام
  • دفتر ریاست جمهوری
  • دفتر مقام معظم رهبری
  • آیت الله مصباح یزدی
  • آیت الله المیرزا جواد تبریزی
  • آیت الله نوری همدانی
  • آیت الله مکارم شیرازی
  • آیت الله صافی گلپایگانی
  • آیت الله بهجت
  • آیت الله سیستانی
  • امام خامنه ای
  • امام خمینی
  • پاسخ به سوالات دینی
  • تقرب نیوز
  • المنار
  • الکوثر
  • العالم
  • pressTV
  • خبرگزاری پانا
  • باشگاه خبرنگاران جوان
  • ایکنا
  • سایت خبری رجانیوز
  • رویترز
  • الجزیره
  • فاکس نیوز
  • cnn
  • العربیه
  • BBC
  • روزنامه همشهری
  • روزنامه جام جم
  • روزنامه کیهان
  • روزنامه جوان
  • روزنامه جوان
  • قیمت روز خودروی شما
  • دانلود سریال جدید
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آرشیو
    نظرسنجی
    عملکرد کدام وب سایت یا وبلاگ خبری در گتوند بهتر بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 91
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 154
  • بازدید سال : 605
  • بازدید کلی : 23,100
  • کدهای اختصاصی

    اوقات شرعی

    چاپ این صفحه

    پشتیبانی

    معرفي صفحه به دوستان

    *  نام شما
     

    ايميل شما *

     

    ايميل دوست شما *

     

    ايميل دوست ديگر شما